« أُحبُّکِ» -------------- «دوستت دارم »
و لا اضعُ نقطهً فی آخرِ السطرِ ----- و در پایان سطر نقطه ای نمیگذارم
هذا العطرُ . . الذی تضعینَهُ على جُسُدِکْ ... این عطر که به خود می زنی
هو موسیقى سائِلهْ . ..... موسیقی سیالی است
وهو توقیعُکِالخُصوصیْ الذی لایمکن تقلیدُهْ ..... و امضای شخصی توست که تقلیدی نیست
لم یَبقَ فی الشّارِعِ الَّیل مَکانٌ أَتَجَوَّلُ فیه …... دیگر در خیابان های شب جایی برای قدم هایم نمانده است
أَخَذَت عَیناکِ کُلَّ مِساحَهِ الَّیل ….. زیرا که چشمانت گسترهی شب را گرفته اند
انت
القمر المنیر
الذی
یراقص زورق لحظاتک ،
تموجی ...
هذه هی وحدتی النیلیه
واحبها
.......
تنهایی من
توماه نورانی هستی
که موج برداشتن من
قایق لحظاتت را به رقص درمی آورد
این تنهایی نیلی رنگ من است
ومن آنرا
دوست دارم
نظرات شما عزیزان:
وقتـــی بغــــض میکـــُنی
وقتـــی دآغونــــی
وقــــتی دلــِت شکــــستـه
دقیقــــا همیـــن وقـــــتآ
انقــــدر حـ ـرف دآری کـــه فقــط میتونــی بگـ ـی :
“بیخـــیآل“